مراد ییلدریم بازیگر ترکیه ای ترک-عرب متولد قونیه در ترکیه می باشد. پدر او معلم ادبیات و مادرش عرب سوری محجبه بوده اند. به نظر میرسد مراد در خانواده بی بند و باری بزرگ نشده است. اگرچه مراد بعدها در آدانا بزرگ شده و به گفته خود به مدرسه ای میرفته که خیلی جنجال برانگیز بوده و از 18 سالگی هم برای تحصیل به استانبول رفته و تنها زندگی کرده، اما به نظر خانواده سالمی داشته، عنصری که در واقع ذات درونی آدم را میسازد.
قبل از اینکه راجع به مراد بگم، یک قضیه ای را باید درمورد طوبی و برن سات بگم
طوبی و برن سات دو بازیگر با تجربه و با چهره خوب هستند که هر دو تجربه بازی با بازیگرهای مرد معروف را داشته اند. هر دو نقشهای احساسی زیادی داشتند و با احساس هم بازی کردند ولی بعد از بازی هیچ حرف و حدیث خاصی برایشان وجود نداشته جز دو مورد، بلنت اینال که با هر دو دوست بود و تا مرز ازدواج هم پیش رفتند و هر دو به هم خورد و مراد. جالبه که طوبی و برن هر دو دوستان زیادی داشتند ولی هیچ وقت پنهانکاری نکردند، من احساس می کنم که هر دوی آنها ذاتشون بد نیست.
(من اگرچه خودم آدم سنتی و یک کم مذهبی هستم ولی به دیگران حق میدم هر جوری دوست دارند زندگی کنند و به انتخابشون احترام میذارم و میدونم ذات پاک خیلی باارزشه)
اما در مورد مراد...جدای از قضیه مراد و طوبی که زیاد راجع بهش صحبت شده، چرا برای مراد و بازیگران دیگر مقابلش تا به الان حرف و حدیث زیاد بوده؟!
مراد بازیگریه که دورگه بودنش چهره خوبی براش به همراه داشته، هم ترکها و عربهای سوری چهره خوبی دارند، شاید از نظر چهره ایرادات زیادی هم داشته باشه ولی چهره اش مخاطبو جذب میکنه. در کنار این، مراد فوق العاده بازیگر حسی هست و اگر بازیگر مقابلش پارتنر حسی خوبی باشه صحنه های احساسی این دو نفر بی نظیر میشه، پس چون صحنه های احساسی و طبیعی بازی می کنه یک کم برای مخاطب شک کاذب ایجاد میشه که با طرف مقابل حتما در ارتباط هست.
اما در کنار این، برخورد ناخودآگاه مراد در بیشتر موارد بر این فرض دامن زده که حتما رابطه ای بوده که به چند تا از این موارد اشاره می کنم.
برن سات با مراد، جانسل، انگین، کیوانچ بازی کرده و بازی احساسی هم داشته وجالبه با همه این بازیگران بعد بازی خیلی راحت و دوستانه برخورد میکنه ولی فقط در بازی با مراد یک کم حرف و حدیث براش درست شد و رابطه برن با همسر مراد که سالها دوست بودند به هم خورد، راستی چرا؟
مراد بازیگر جوانی بود که در سریال عاصی به اوج شهرت رسید و با شروع این سریال برای او حرف و حدیث های زیادی درست شد، دقیقا وسط پروژه عاصی با برن همبازی میشه. مراد کم تجربه است و تقصیری نداره فقط میخواهد به نوعی از حرف و حدیثها راجع به خودش و طوبی کم کند، پس با برن خیلی راحت برخورد می کند در مصاحبه ها شرکت می کنند عکسهای زیادی با هم میگیرند، چون مراد میخواهد ثابت کند با همه بازیگرها رابطه اش همین جوری صمیمی هست، تو مصاحبه فوریه 2009 که با برن شرکت می کند اونقدر نزدیک برن نشسته بود که با هر حرکتی دستشون به هم برخورد می کند در صورتیکه با خانم خواننده کناری اش فاصله زیادی داشت، متاسفانه در این زمان نه تنها حرف و حدیثهای مربوط به عاصی کم نمیشد بلکه رابطه با برن هم به آن اضافه میشد در صورتیکه از فیلم های پشت صحنه دردهای پائیزی هیچ رابطه خاصی از این دو نفر به چشم نمیاد.
این قضیه در مورد مراد و نورگل هم تکرار میشد، این بار مراد و نورگل در یک سریال احساسی و طولانی همبازی هستند. نورگل اگرچه از مراد بزرگتر است ولی چون بازیگر با تجربه ای هست در صحنه های احساسی پارتنر مناسبی برای مراد هست و این صحنه ها در فیلم کم هم نیست، در حالی که نورگل از همسرش تازه هم جدا شده. به علاوه فتوشات های بسیار زیادی در حالت های مختلف از فیلم وجود دارد و این دو در مصاحبه های زیادی با هم همراهند-کاری که مراد و طوبی هیچ وقت انجام ندادند-اینجا نه تنها شایعات مراد و طوبی کمرنگ نشد، رابطه مراد و نورگل هم اضافه شد، در صورتیکه به نظر شخصی من فقط جو شاد پشت صحنه و موارد فوق الذکر این فرضیات را به وجود آورد.
در سوسکونلار صحنه احساسی به اندازه فیلمهای قبلی نیست به علاوه اصلی به اندازه طوبی، برن و نورگل برای صحنه های احساسی باتجربه نیست و علاوه بر این تا حدی به نظر میرسد اصلی از گذشته مراد میترسد و می ترسد از اینکه برای آنها هم حرف دربیاورند، برای همین در وسط سریال ازدواج کرد و در مصاحبه ها خیلی مراقب رفتار خودش و بازیگران مرد دیگر هست و تا الان حرفی پیش نیامده.
مراد در اوج جوانی محبوب و سوپر استار شده این طبیعی هست که در بعضی موقعیت ها بدون فکر و ناخودآگاه کاری را انجام دهد و یا حرفی بزند که باعث شود پیکان تیر به سمت خودش نشانه برود.
اگر دقت کنیم اگرچه مراد در بازی و مصاحبه ها بسیار راحت برخورد می کند ولی خیلی موقعیت ها مشخص است از درون استرس دارد و همین استرس دردسر می شود، مراد در بیشتر صحنه های احساسی از استرس انگشتان دستش را تکان میدهد (برای نمونه صحنه آشتی با عاصی در سریال عاصی بعد از ازدواج) و موارد دیگر.
در مونت کارلو استرس دارد و بد برخورد میکند، در مصاحبه صربستان 2012 هول می شود و می گوید در اولین فرصت به دیدن دوقلوهای طوبی میرود و بی دلیل می گوید که اونور پسر خوبیه در صورتیکه اصلا نیاز به گفتن این حرفها نیست.
همه و همه و همه این موارد نتیجه بخش ایجاد شایعات می شود، مسلما اگر مراد تمرکز بیشتری روی حرفها و کارهایش داشته باشد، زندگیش از این شایعات در امان میماند.